«أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَتَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ، لأنَّهُ لاَ تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصَاهُ، وَلاَ تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ؛ فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعَايِشَهُمْ، وَوَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُمْ. فَالْمُتَّقُونَ فِيهَاهُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ: مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَمَلْبَسُهُمُ الإقْتِصَادُ، وَمَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ».[۱]
خدای حکیم و کریم را شاکریم که بحمداللهربالعالمین در محضر آیات و روایات هستیم؛ به ویژه در محضر امیرالمؤمنین علیهالسلام که امامالمتقین و پرواپیشگان و خودنگهداران است. کلمات ایشان را در سیر و سلوک، محضر شما اعزه تقدیم میکنیم.
در خطبه متقین که بهترین روش سیر و سلوک، برای انسانهای سالک است، حضرت این ویژگیها را برای سالکی مانند همامبنشُرَیح بیان فرمودند. به اینجا رسیدیم که «المتقون فیها هم اهل الفضائل». درگاه ورودی به سیر و سلوک، مراقبت و مواظبت و تقوا و خودنگهداری است که انسانهای با تقوا دارند. اولین خصلتی که حضرت به عنوان خصلت تشریحی اوصاف سالکان و پرواپیشگان بیان فرمودند این بود: «منطقهم الصواب». گفتیم منطق بر حق، گام نخست سیر و سلوک است که هم، خوب حرف میزنند و هم، حرفهای خوب میزنند و هم، راه خوب را میروند. اندیشه خوب و انگیزه صائب و بر حق و محکم و متقن دارند.
منزل هفدهم: اعتدال در امور
خصلت دومی که حضرت بیان میفرمایند این است: «و ملبسهم الإقتصاد»؛ مشی و روش و سیره آنها میانهروی است.
آیات مربوط به لباس در قرآن
ملبس از لباس است. یک جهت این است که لباس ظاهری ایشان، با اقتصاد است؛ نه اسراف و نه تبذیر دارند؛ نه سختگیر هستند و خساست دارند و نه اسراف دارند؛ مُفرِط و مُفَرِّط نیستند. به نظر ما ملبس در اینجا بیان سیره و روش ظاهری و معنوی آنها است. استعمال واژه «لباس» در قرآن، منحصر به لباس ظاهری نیست. لباس تقوا هم داریم: ﴿وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ﴾.[۲] در بعضی از آیات، از شب به عنوان لباس تعبیر شده است: ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا﴾.[۳]
هم برای تقوا لباس به کار رفته است و هم برای شب که پوشش روز است؛
منظور از لباس بودن زن و شوهر برای یکدیگر
و در مورد همسران هم دارد: ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ﴾.[۴] مراد از لباس در این آیه، سیره و روش زندگی است. لباس، پوششی است که انسان را از گرما و سرما نگه میدارد. لباس، خصوصیتی دارد که هم او انسان را نگه میدارد و هم انسان باید او را نگه دارد. در آیه شریفه قرآن، لباس اضافه به تقوا شده است. تقوا، یک پوشش است. پیرایش و آرایش خاص است. روش و سیره و سیر و سلوک اینها معتدلانه است. از اینجا توشه راه را برگیرید. قرآن میفرماید: خانمها برای شوهرانشان لباس هستند و همسران هم برای آنها لباس هستند؛ یعنی اینها فقط پوشش ظاهری نیستند، عیبپوش همدیگر هستند و حفاظت طرفینی دارند. مرد و زن، حافظ هم هستند. این لباس، بر قامت زنان و مردان پوشیده شده، یعنی باید معتدلانه باشد.
اینها در زندگی و برخورد و اخلاقشان طوری هستند که پوششهای معرفتی و اخلاقی آنچنان بر آنها پوشش گذاشته و حد و حدودی معین کرده است که برای آنها مواظبت دارد و آنها هم این حدود را محافظت میکنند. تقوا، یک حرز و یک دارِ حصین است؛ یک خانه با امنیت و آسایش است. خانهای که در آن امنیت است، اضطرار و اضطراب نیست. هم سکونت است و هم سکینت. سکونت، آرامش ظاهری و سکینت، آرامش باطنی است. این نگهبانی، طرفینی است. هم مرد، نگهبان زن و هم زن، نگهبان مرد است. در آیات داریم که خانمهایی که در غیاب و حضور، حافظ مردان هستند، اینها ﴿حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ﴾[۵] هستند و اتقیا هستند. انسان با تقوا، در خطراتی است که خود را از افراط و تفریط، محفوظ نگه میدارد. حراست به وسیله تقوا، بهترین حراست است. این معنای لباس و پوشش است.
زمان قدیم، آبادیها و روستاها و به خصوص امروزه مراکز امنیتی، برجبانهای مراقبت دارد. تقوا، بهترین برج مراقبتی است که خودنگهداری و دگرنگهداری را به ما آموزش میدهد. هم ما محافظ تقوا باشیم و هم او ما را حفظ میکند.
تقوا مصونیت است، نه محدودیت
حضرت امیر (علیهالسلام) فرمودند: «أَلاَ فَصُونُوهَا وَتَصَوَّنُوا بِهَا».[۶] تقوا محرومیت و محدودیت نیست؛ بلکه مصونیت است؛ در حرم امن الهی قرار گرفتن است. تقوا را حفظ کنید و به آن حفظ شوید. حضرت در ابتدای خطبه ۱۹۱ میفرمایند: «عِبَادَ اللهِ! أُوصِيكُمْ بَتَقْوَى اللهِ فَإِنَّهَا حَقُّ اللهِ عَلَيْكُمْ، وَالْمُوجِبَةُ عَلَى اللهِ حَقَّكُمْ، وَأَنْ تَسْتَعِينُوا عَلَيْهَا بِاللهِ، وَتَسْتَعِينُوا بِهَا عَلَى اللهِ»؛[۷] به وسیله این تقوا، طلب کمک بجویید ؛ «و تستعینوا بها علی الله»؛ از تقوا برای رسیدن به خداوند کمک بگیرید. تقوا، نسبت طرفینی است. حقیقت الهی است که هم حفاظت میدهد و هم حراست میآورد؛ این معنی لباس است. برای همین هرچه این لباس برازنده و اندازه تن الهیِ من و شما باشد، جان الهیِ من و شما را بیشتر محافظت میکند.
منظور از اعتدال در لباس پوشیدن
این برازندگی باید حفظ شود. این عبا و قبای تقوا، زیبنده کسی است که به اندازه و به مراقبت، با حساب و کتاب کار کند. اندازهها، معتدلانه باشد. برخی لباسها بلند و دست و پاگیر است. اگر چنین باشد، زیر دست و پا میآید و اگر کوتاه باشد، بدن پیدا است. متقین، بلندپوش و کوتاهپوش نیستند. لباس شهرت هم، یا افراط است و یا تفریط. لباس غیر مرسوم نباید پوشید. در آخرالزمان، لباس زن و مرد یکی میشود. در کلمات حضرت امیر (علیهالسلام)، از تقوا، به حِصنِ حَصین و دار امین یاد شده است. انشاءالله این جهت را رعایت کنیم و طوری باشیم که مراقب و مراقبت از تقوا داشته باشیم و تقوا هم مراقب ما باشد. «ملبسهم الاقتصاد»، یعنی اخلاق ظاهری و درونی آنها، اهل اعتدال است. نه راهب میشوند که «لا رهبانیة فی الإسلام».[۸] در دلشان مولا را دارند و در یک دست دنیا را دارند. محبت به خدا، لنگر اعتدالی آنها است. این اندیشه و انگیزه صائب، آنها را معتدل در لباس و برخورد میکند.
[۱] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج۱، ص۲۰۴، خطبه ۱۹۳٫
[۲] سوره اعراف، آيه ۲۶٫
[۳] سوره فرقان، آيه ۴۷٫
[۴] سوره بقره، آيه ۱۸۷٫
[۵] سوره نساء، آيه ۳۴٫
[۶] نهج البلاغة، الدشتي، محمد، ج۱، ص۱۹۱، خطبه ۱۹۱٫
[۷] همان.