حدیث اخلاقی امروز از کلمات قصار حضرت امام علی علیهالسلام، در وصایای خود به حضرت امام مجتبی علیهالسلام است. توجه دارید حدیثی که از معصومی، برای معصومی دیگر آن هم به عنوان وصایا و سفارشها صادر شود، قابل دقت و اهمیت است.
در کلمه ۸۵ حضرت امیر المومنین علیهالسلام میفرمایند:
«الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ، وَلَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللهِ، وَلَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِاللهِ».[۱]
منظور از فقیه در فرهنگ اسلام
واقعا این کلام میطلبد که انسان همیشه در پیش چشمش داشته باشد و هر روز در آن تفکر و تدبر کند. فرمودند: فقیه، تمام فقیه، کسی است که این خصایص را داشته باشد – فقیه، از جهتی باید جامع علم و عمل باشد و از جهتی جامع حکمت نظر و حکمت عمل. فقیه، گرچه شهرتش به دانشمند در احکام است، ولی فقیه در فرهنگ اسلامی ما، فقیه معارف، کسی است که جامع بین معقول و مشهود باشد؛ جامع علوم عقلی و نقلی؛ فقیه، کسی است که لحظهای از شریعت خارج نشده است؛ مشهودات و دیدنیهای او چیزی است که اهل بیت علیهمالسلام برای او ترسیم کردند. هر کس فقیه نمیشود و فقیه کامل نمیشود – چقدر تعبیر زیبایی است؛
ناامید نکردن مردم و جامعه از رَوح و رحمت خدا
اگر دانشمندی به تعبیر امیرالمؤمنین علیهالسلام، جامعه را ناامید کرد، فقیه نیست؛ فقیه کسی است که جامعه را ناامید از رحمت الهی نکند؛ ناامیدی القا نکند؛ جامعه با امید اداره میشود. نیمه شعبان را بحمدالله پشت سر گذاشتیم. او که امید جهان است، برای این است که تمام جهان با امید زنده است. امید، جهان را اداره میکند. مهندسی نظام آفرینش، بر اساس نظام احسن است؛ نظام احسن، بر اساس امید است. فقیه کامل، کسی است که مردم را از رحمت الهی ناامید نکند؛ اینها را از رَوح الهی ناامید نکند. رَوح، با رحمت متفاوت است. رحمان، مقابل ندارد؛ «رحمان» در اوصاف، همانند «الله» در اسماء است؛ موصوف واقع میشود، ولی صفت قرار نمیگیرد؛ ﴿الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ﴾.[۲] جایگاه ادبی اسم شریف «الله» و «الرحمن»، مبتدا و خبر بودن است، نه وصف. «الرحمن»، عِدل «الله» است. در اسماء، اسم جامع، «الله» و در صفات، صفت جامع، «الرحمن» است. رحمان، گسترده است؛ صفت هیچ چیزی قرار نمیگیرد. ﴿قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى﴾.[۳]
اگر کسی ناامیدی را پراکنده کند، خلاف جهت رحمانی رفته است؛ به سمت رحمانیت نرفته است. ناامیدی، کار شیطان است. باید بکوشیم که ما اولا امید را برای خودمان و بعد برای دیگران پخش کنیم.
ایمن نکردن مردم از مکر خدا
بدانیم خدایی هست که ﴿خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾[۴] است. رَوح و آسایش الهی، پراکنده است و رحمت الهی، فراگیر است. فقیه باید مردم را به رحمت و روح و مکر الهی متوجه کند؛ اگر چنین شد، دشمنشناس است و اسیر کسی نمیشود. اینکه در آیه شریفه است: ﴿فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ﴾؛[۵] ﴿وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ﴾؛[۶] باید قوم خود را انذار کند، چنین فقیهی است. باید امید داشته باشیم و دیگران را هم نا امید نکنیم. انسان امیدوار، هیچ گاه خسته نمیشود. فقیه، کسی است که امید بدهد. رحمان، رحیم را هم دارد. رحمانی که رحیم دارد، حالت اعتدالی است و به همان اندازه خوف را هم دارد.
[۱] نهج البلاغة ت الحسون، السيد الشريف الرضي، ج۱، ص۷۸۹، حکمت ۸۵٫
[۲] سوره الرحمن، آيه ۱ و ۲٫
[۳] سوره اسراء، آيه ۱۱۰٫
[۴] سوره انفال، آيه ۳۰٫
[۵] سوره نور، آيه ۶۳٫
[۶] سوره توبه، آيه ۱۲۲٫