درس خارج فقه استاد هادی عباسیخراسانی
۱۴۰۲/۰۷/۱۵
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بحث اخلاقی (عبادت با قلب پاک)
دعای کمیل، همان دعای خضر نبی (علیهالسلام) است که حضرت امیر (علیهالسلام) به جناب کمیل دادند و در عظمت جناب کمیل همین بس که ایشان این دعا را پخش کرد. ایشان از یاران خاص حضرت است. روایت امروز، خطاب به کمیل است که همین روایت هم ارزش اوست:
«یا کمیل لیس الشأن أن تصلی و تصوم و تتصدق الشأن أن تکون الصلاة فعلت بقلب نقی و عمل عند الله مرضی و خشوع سَوِیّ و إبقاء للجد فیها».[۱]
شخصیت به این نیست که انسان نماز بخواند و روزه بگیرد و صدقه بدهد. هم بحث عبادی است و هم نفسانی و هم اجتماعی. شأن به این نیست که انسان در امور عبادی و اجتماعی باشد. شأن به این است که نماز به دل پاک باشد. اگر دل درست شد، باقی کارها درست است. گاهی مردم میگویند دلت پاک باشد، از اینجا است و بی جهت نیست. اگر نمازی بر اساس نقاوت دل بود و بر اساس عمل مرضی عند الله بود، مهم است. صحت، مقدمهی کار است. مقدمهی قبولی است که کار الهی است. ارزش به نماز و روزه و صدقه نیست. شأن، چیزی است که انسان را متشخص میکند. عمل عند الله مرضی و خشوع سَوِی مهم است. قلب و جسم وقتی هماهنگ شد، میشود خشوع. همانطور که قلب ارزشمند است، جسم هم ارزش یابد.
فرمودند وقتی میخواهی نماز بخوانی، ببین کجا نماز میخوانی و برای چه و چطور؟ بحث صحت را مطرح فرمودند که جای نماز نباید غصبی باشد. تمام فقه ما برای حفظ مقدمات دین ما است. گام اول مهم است. جسارت به فقها نباشد. فقاهت، گام اول است. اگر بتوانیم این را متوجه شویم که اگر فعالیت ما حلال بود و حرام نبود، در گامهای بعدی میتوانیم حرکت کنیم. گامهای ثبوتیِ بعدی اثباتی است. باید اسلامشناس شویم. تمام حلال و حرام بر میگردد به این که قدمهای ما مشروع است؟ آیا این سخن، حلال است یا حرام؟ مراقبت عجیبی به جناب کمیل دادند. فقه اکبر و اوسط و اصغر را به او دادند. باید برای همه برنامه داشت. هدفهای میانی را باید در نظر داشت.
خلاصه جلسه گذشته
در بانکداری اسلامی در بحث شرکت بودیم و مسائلی را بیان کردیم و به بحث قسمت در شرکت رسیدیم.
تمثیلی بودن معاملات
در معاملات، نظرمان این بود که شارع، مؤسس نیست؛ بلکه ممضی است. در جمع چیزی را دیده و کم و زیاد کرده است. ما حقیقت شرعیه را قبول نداریم، مگر ما خصّ بالدلیل که شارع، چیزی را جعل کرده باشد. کلّ ما صدر عن الشارع، چه احکام، چه اخلاق و دیگر امور اگر دلیل داشتیم، تخصیصی میشویم؛ و گرنه تمثیلی هستیم. این خیلی دست را باز میکند. تخصیصی، یعنی در همهی زمانها مصداق و مفهوم و مواردش همین است. اخباریها معمولا تخصیصی هستند. همان روایت را میگیرند و اسمش را هم عوض نمیکنند. مرحلهی اول فقه ما هم توقیفی بود. مثلا جوامع فقهیه را نگاه کنید که کتب متقدمین در آن هست. مرحوم آقای بروجردی فرمودند: «آنچه در کتب فقها است، مثل روایت است». قدما رسمشان در استنباط این بود که همان متنی که مورد فتوا بود، از روایت به عنوان فتوا تقطیع میکردند. لذا نظر آقای بروجردی این بود که اصول متلقات از قدما کار روایت را میکند. کتابشناسی هم هنری است که منابع شما را در دسترس قرار میدهد. در کتاب «الفقه المأثور»، مرحوم آقای مشکینی همین کار را کردند؛ یعنی نظر فقاهتی خود را در قالب روایتی که صحیح میدانستند، نقل کردند.
نظر استاد در مورد حقیقت شرعیه در احکام
ما در مسائل فقهی قائل به تأسیس نیستیم؛ نتیجه این است که حقیقت شرعیه را همه جا قبول نداریم، ولی در جایی که دلیل داشته باشیم به وضع تعیینی یا تعینی انجام شده باشد، قبول داریم. در آیات ولایت، تخصیص است. آیه بیان شده و هم مصداق و هم تطبیق شده است.
اگر حقیقت متشرعه باشد، که همان هست و بیشتر آنچه هست، حقیقت عرفیه و به خصوص لغویه است. در هر زبانی مردم تکلمی دارند. کتابت و تلفظ و انشاء، همهی ابزارهای وضع است. گاهی آنقدر بچه را با نام جدید صدا میزنند که وضع صورت میگیرد. ما در هر زمانی گفتههای شارع را مثال و مصداق میدانیم.
نظر صاحب عروه (رحمهالله) در معاملات
صاحبعروه در حواشی مکاسب، بحث معاملات دارند: «وحصر المعاملات فی المعهودات ممنوع».[۲] حصر در موضوعهای مصطلح فقهی، قابل پذیرش نیست. حصر، نه عقلی است و نه شرعی؛ یعنی درست است در زمان شارع این بیع بود، ولی شاید زمانهای دیگر، موضوع دیگری یافت شود. این، اصلی برای مسائل مستحدثه است.
اگر تخصیصی شدید، باید موارد خاص را بیان کنید و به همان متعبد باشید؛ مانند اخباریها؛ ولی اگر اجتهادی شدید، باید موارد را استخراج کنیم. اصولِ مُتَلَقّات از معصومین (علیهمالسلام) بگیریم و فرع را استنباط کنیم. ماهیت حقیقی غیر از ماهیت شرعی است. مهم جلب رضایت شارع است. ذهن به ماهیت عقلی و جنس و فصل نرود. آنچه در شرع مطلوب است، آن است که مخالفت شارع نداشته باشیم.
اشاره به بحث فقهی کرونا در سالهای گذشته
گاهی همین که دلیلی بر خلاف نداشتیم، برای رضایت شارع کافی است. ۵۰ جلسه دربارهی کرونا بحث کردیم. همان جا گفتیم که کرونا ضعیفتر از این است که فقه را به چالش بکشد. گوشهای از عالَم، بیماریای آمده و باید پاسخگویی داشته باشیم. گفتیم فقه کرونا درست نیست؛ بلکه مسائل کرونا صحیح است که آن مسائل را به عنوان یک مسألهی مستحدثه در۵۰ مسأله بحث کردیم. نظرمان این است که فقه، بالاتر از این است که مسائلی مانند کرونا آن را به چالش بکشاند. مقام معظم رهبری در همان سالها فرمودند: «بزرگنمایی نکنید. بر اساس واقعیت حرکت کنید». شبها با یک تیم پزشکی مشورت میکردم. برخی شبها ۷۰۰-۸۰۰ روایت میدیدم، تا یک مسأله را استنباط میکردم. باید مثالها را استخراج کنیم. بیان تمثیل ما یعنی فقه مستحدث. احکام به تغیّر موضوعات، متغیر است. حکم ثابت است. «حلال محمد حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة».[۳]
قسمت در شرکت
بحث بر اساس عروه و تحریر بود. بحث قسمت در شرکت بودیم. سهام را چطور تقسیم کنیم؟ آیا قسمت، کار مستقلی است یا ضمن شرکت؟ به نظر ما مستقل است. یک ماهیت جدید دارد. نه بیع است، نه صلح، نه هبه و نه غیر آن. همه چیز را بر اساس اعتبار عقلا میدانیم. قسمت هم اعتبار عقلایی دارد. چند سال قبل که بورس را بحث میکردیم، گفتیم معاملاتی که عقلا انجام میدهند و غرر و ضرر ندارد، اشکال ندارد. تغییرات انجام شده، تغییر اعتبار عقلا نسبت به امثله است، نه کل آن. کاغذهایی که ما داریم، بیان اعتبار است. پشتوانهی ارز و پول مملکت مهم است.
به مسألهی ۵ تحریر در بحث شرکت رسیدیم.